ای دلبر عیار ترا یار توان بود


ای دلبر عیار ترا یار توان بود

غمهای ترا با تو خریدار توان بود
غمهای ترا با تو خریدار توان بود
با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد
با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد
با یاد تو اندر دهن مار توان بود
با یاد تو اندر دهن مار توان بود
بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری
بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری
از دست گل وصل تو پر خار توان بود
از دست گل وصل تو پر خار توان بود
در آرزوی شکر و بادام تو صد سال
در آرزوی شکر و بادام تو صد سال
بر بستر تیمار تو بیمار توان بود
بر بستر تیمار تو بیمار توان بود
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
بی نرگس بیمار تو بیدار توان بود
بی نرگس بیمار تو بیدار توان بود
آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت
آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت
با خصم تو در کشتن خود یار توان بود
با خصم تو در کشتن خود یار توان بود